ترجمه مقاله

ابوقابس

لغت‌نامه دهخدا

ابوقابس . [ اَ بو ب ِ ] (معرب ، اِ) مصحف انخسا و انخوسا و داود ضریر انطاکی نام دیگر او را ابوقابوس آرد و گوید: هو ابوحلسا بالبربریة و سیأتی وقوع هذا الاسم علی خس الحمار وبالعراق شب العصفر و بالعربیة الاشنان والحرض و خرءالعصافیر و بالفارسی بناله (؟) و عصارته القلی اذا احرق او شمس -انتهی . و باز لغت نویسان فارسی مترادف این کلمه کلمات انجوسا، خالوما، شنگار، هوه چوبه ، حنّاءالفول ، هوفیلوس ، خردل صحرائی ، حناءالغزالة، حناءالقوله ، حمیراء، حناء فول ، حناء فوله ، انجسا، شنجار، شجرةالدم ، عاقرشمعا، عودالفالوذج ، رجل الحمامة، کحلا، کحیلا،ابوخلسا، خس ّالحمار، حوجره ، گاوزبان تلخ ، هواچوبه ، بالقیس را آورده اند. لیکن بعض از این کلمات درخور تحقیق و تفتیش است . رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.
ترجمه مقاله