ترجمه مقاله

ابیقورس

لغت‌نامه دهخدا

ابیقورس . [ اَ رِ ] (اِخ ) نام حکیمی یونانی مؤسس طریقه ٔ ابیقورسی . وی شاگرد اقسنوقراطیس پیرو طریقه ٔ ذیمقراطیس بود و او لذت را غایت مطلوب بشر میشمرد و میگفت لذت خیر مطلق است و تمام افعال ما باید متوجه کسب آن باشد لکن از این لذّت قصد او لذّات شهوانی و پست نبود بلکه نظر او بلذات روحانی و کسب فضائل است . وی در سال 341 ق . م . در شهر ((کارزُتس )) واقع در آتیکا متولدشد و از نژاد آژاکس بود. او ابتدا در شامس نزد پدر خویش بتحصیل علوم وقت پرداخت سپس آثار اقسنوقراطیس و برخی دیگر از فلاسفه را مطالعه کرد و در سی و شش سالگی به اثینه رفت و در آنجا بتعلیم پرداخت و در اندک زمان پیروان بسیار یافت . او میگفت : عالم همیشه بوده و خواهد بود و از ذرات بیشماری مرکب است که از تلاقی اتفاقی و صدفه ٔ آنها اجسامی پدید آمده است و روح انسان نیز یکی از آن اجسام است و مرگ آدمی زمانی است که آن ذرات از هم متفرق شوند و باز میگفت : انسان پیوسته باید در پی کسب سعادت باشد لکن سعادت را بیشتر در لذات روحانی و معنوی و درسلامت جسم و روح و خوشیهای ملایم که شخص را از لذات عظیمتر محروم نکند باید حاصل کرد از اینرو او طلب لذات و شهوات جسمانی را دستور نمیداد و این تهمتی است به وی و گویند تألیفات او نزدیک 300 جلد بوده است که از آن چیزی بر جای نیست . قطعات چندی از کتاب َ بحث در ((طبیعت )) او در هرکولانوم بدست آمد و در 1818 م .منتشر شد لکن پیروان او منکر وجود خدا بودند و باز معتقد بودند که خدایان در الم جاودانی هستند و دخالتی در امور بشری ندارند و بمقدّرات آسمانی و معاد معتقد نبودند و جان را مانند جسد فانی میشمردند و غایت حیات را در کسب لذّات و التذاذ از شهوات میدانستند وبحدود و احکام ابیقورس بی اعتنا و لاقید ماندند. وفات او در 270 یا 271 ق . م . به سن هفتادوسه سالگی بود.
ترجمه مقاله