اتساخلغتنامه دهخدااتساخ . [ اِت ْ ت ِ] (ع مص ) چرکن شدن . چرکین شدن (دست و اندام ). چرک شدن . ریم آلود گشتن . چرک آلوده گردیدن . وسخ . (زوزنی ).