ترجمه مقاله

اتمار

لغت‌نامه دهخدا

اتمار. [ اِ ] (ع مص ) بحد خرما رسیدن رطب . || بار آوردن خرمابن یا بار آن بحد رطب رسیدن . || خرما خورانیدن . خرما دادن . || صاحب و خداوند خرما شدن . بسیارخرما شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله