ترجمه مقاله

اثال

لغت‌نامه دهخدا

اثال . [ اَ/اُ ] (اِخ ) نام کوهی . || مردی منسوب بدین کوه . || آبی است بنی عبس را یا قلعه ای است ایشان را. (منتهی الارب ). کوهی است بنی عبس را که میان او و میان آبی که مسافران بر آن نزول کنند آنگاه که از بصره بطرف مدینه روند به سه میل فاصله از بصره و آنجا منزل اهل بصره است پس از قوّ و گویند قلعه ای است در بلاد عبس نزدیک محلهای بنی اسد. (مراصد). || دهی است در قاعه . (منتهی الارب ). || وادیی است که آبش در وادی ستاره میریزد. (منتهی الارب ). و آن معروف به قدید است . (مراصد). || آبی است نزدیک غمازه . || موضعی است بین غمیر و بستان ابن عامر. (منتهی الارب ). و آن در راه حاج است . (مراصد). || نام اسب ضمرةبن ضمره ٔ نهشلی . (منتهی الارب ). || جائی از زمین یمامه از بنی اسد. (مراصد).
ترجمه مقاله