ترجمه مقاله

اثرم

لغت‌نامه دهخدا

اثرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) آنکه دندانش از بن برافتاده است . || آنکه دندان پیشین و رباعیه ٔ وی افتاده است ، یا خاص است به افتادن دندان پیشین . (منتهی الارب ). دندان پیشین شکسته . (تاج المصادر). دندان بیفتاده . شکسته دندان . (زوزنی ). مؤنث : ثَرْماء. || (اصطلاح عروض ) اجتماع قبض و خرم یا فعول ُ خرم شود و عول ُ بماند. چون فَعْل ُ از فعولن بواسطه ٔ قبض و ثلم خیزد،اثرم خوانند. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ). || اثرمان ؛ شب و روز. (منتهی الارب ). ملوان .
ترجمه مقاله