اجتداحلغتنامه دهخدااجتداح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) جَدح . (زوزنی ). شورانیدن و آمیختن : اِجْتَدَح َ السویق ؛ شورانید پِسْت را. (منتهی الارب ). بهم زَدن .