ترجمه مقاله

اجراء

لغت‌نامه دهخدا

اجراء. [ اِ ] (ع مص ) راندن . (زوزنی ) (تاج المصادر) (منتهی الارب ). براندن . روان کردن . بدوانیدن . || وکیل کردن کسی را. || وکیل فرستادن . || دانه بستن گیاه . (منتهی الارب ). || امضاء. || بابچه شدن سباع . (تاج المصادر). || وظیفه و راتبه مقرر کردن . || گذاردن .
ترجمه مقاله