ترجمه مقاله

احباب

لغت‌نامه دهخدا

احباب . [ اِ ] (ع مص ) بخفتن شتر. (زوزنی ). فروخفتن شتر و مانده گردیدن یا شکستن عضو آن یا بیمار شدن آن و بر جای ماندن تا بمیرد. (منتهی الارب ). || به شدن از بیماری . || دانه گرفتن کشت . (منتهی الارب ). بادانه شدن کشت . (تاج المصادر). || دوست داشتن کسی را. (منتهی الارب ). || برگزیدن . (وطواط).
ترجمه مقاله