ترجمه مقاله

احتفاء

لغت‌نامه دهخدا

احتفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برهنه پا رفتن . (منتهی الارب ). پابرهنگی . || از بیخ برکندن . (منتهی الارب ). برکندن . (زوزنی ) (تاج المصادر): احتفی البقل ؛ از بیخ برکند تره را. (منتهی الارب ). || نوازش فراوان کردن . || فرحت و سرور نمودن . || بسیار پرسیدن از حال کسی . (منتهی الارب ). پژوهش کردن از حال کسی .
ترجمه مقاله