ترجمه مقاله

احتفاف

لغت‌نامه دهخدا

احتفاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهم پیوستن موی را پس سر. || فرمان دادن زن را تا مویش به رشته ، پس سر بندد. (منتهی الارب ). || موی از روی خود برکندن زن . (زوزنی ). بند انداختن . حَف ّ. برهنه و ساده کردن زن روی را از موی برای زینت . (منتهی الارب ). || خوردن آنچه در دیگ باشد از طعام . || بریدن گیاه از زمین . || طواف کردن و گرداگرد برآمدن . (منتهی الارب ). احاطه کردن . دوره کردن .
ترجمه مقاله