ترجمه مقاله

احفاف

لغت‌نامه دهخدا

احفاف . [ اِ ] (ع مص ) بی روغن گذاشتن سر را مدتی . (منتهی الارب ). روغن بر سر ناکردن . (تاج المصادر). || چنان راندن اسب را که آواز برآید از رفتار وی . (منتهی الارب ). اسب را بر دویدن داشتن . (تاج المصادر). || بافتن جامه را بشانه و تیغ. || یاد کردن کسی را بزشتی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله