ترجمه مقاله

احلاب

لغت‌نامه دهخدا

احلاب . [ اِ ] (ع مص ) برای کسی شیر دوشیدن . || ماده زادن شتران کسی . (منتهی الارب ). خداوند شتران ماده شدن . (تاج المصادر). || فراهم آمدن از هر سو برای یاری . (منتهی الارب ). فاهم آمدن از بهر یاری . (تاج المصادر) (زوزنی ). جمع شدن . || یاری دادن کسی را بر شیر دوشیدن یا بر هر کار. (منتهی الارب ). یاری دادن برشیر دوشیدن و بر غیر آن . (تاج المصادر). || دادن کسی را شیری که دوشیده است . || ازچراگاه شیر دوشیده به خانه فرستادن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله