ترجمه مقاله

احمدبک

لغت‌نامه دهخدا

احمدبک . [ اَ م َ ب َ ] (اِخ ) آقایف . ادیب و نویسنده ٔ مشهور از مردم قفقاز ساکن بادکوبه . وی مقدمات علوم را در روسیه بخواند و سپس بپاریس شد و در آنجا بتکمیل علوم وقت پرداخت و اگر در حافظه ٔ من خللی نباشد چنانکه او خود نقل کرد از طرف دارمستتر یا کس دیگر در تعطیل تابستانی مأمور شده است که ببرلین رفته و نسخه ٔ منحصر نامه ٔ تنسر را که در کتابخانه برلن بوده و اجاه ٔ استکتاب آنرا بکسی نمیداده اند، سطر سطر حفظ کرده در خارج کتابخانه استنساخ کند و بدین ترتیب همه ٔ کتاب را نوشته و بپاریس برده است .وی از یکچشم نابینا و جهوری الصوت و بزرگ جثه و قوی بنیه و گندم گون بود و آثار جدری بر چهره داشت و یکی از فعالترین طرفداران پان تورکیزم بود. وی در دوره ٔ چارها (تزاری ) در بادکوبه روزنامه ٔ یومیه ٔ بزرگی بنام ارشاد بزبان ترکی داشت و هر صبح جمعه ضمیمه ای از آن در صفحه ٔ بزرگ دو رو به فارسی منتشر میشد و ضمیمه ٔ فارسی را مرحوم ادیب الممالک فراهانی مینوشت و این بزرگترین و محبوبترین روزنامه های قفقاز بزمان او بود وآنگاه که در روسیه مردم طلب دوما میکردند وی یکی ازلیدرهای بزرگ این نهضت بود و پس از بسته شدن دومای اوّل وی به استامبول گریخت و من در آنوقت در استامبول بودم و او در کمال فقر و تنگدستی میزیست و ترکان عثمانی با آنکه او سالها از پان تورکیزم در روزنامه ٔ مشهور خود دفاع کرده بود اصلا اعتنائی بدو نکردند و من چون سابقه ٔ آشنائی با او داشتم وی را در انجمن سعادت که در آن وقت یعنی سال کودتای محمدعلی شاه در استامبول دایر شد معرفی کردم و چهل لیره ٔ عثمانی در ماه از صندوق انجمن برای او وظیفه مقرر شد و تا من در اسلامبول بودم آن وظیفه بدو میدادند و پس از بازگشت من به ایران شنیدم که او در فرقه ٔ ژون ترک منزلت و مقامی رفیع یافته است چنانکه نظر او در تعیین وزرا و کابینه ها مؤثر بوده است و ندانم در چه سال وفات کرد.
ترجمه مقاله