ترجمه مقاله

احمدپادشاه

لغت‌نامه دهخدا

احمدپادشاه . [ اَ م َ پا دِ ] (اِخ ) ابن اغورلو محمد (بضبط خوندمیر) و احمدپادشاه بن محمد اغریوبن حسن بیک (بضبط صاحب مرآت البلدان ). خوندمیر در حبیب السیر ج 2 ص 334 آرد: احمدپادشاه ولد اغورلومحمدبن امیر حسن بیک بعد از فوت عم خویش یعقوب میرزا از قراباغ گریخته بروم رفت و پادشاه آن مملکت ایلدرم بایزید آثار شجاعت و شهریاری در ناصیه ٔ حالش مشاهده نموده یکی از بنات خود را با وی در سلک ازدواج کشیده و چون احمدپادشاه چند سال بفراغ بال در ظلال عنایت قیصر بدولت و اقبال اوقات گذرانید هوس تسخیر ممالک موروثی کرده با جنود نامعدود از مردم روم و تراکمه بصوب آذربایجان در حرکت آمد و رستم بیک بعد از استماع این خبر علم مقابله و مقاتله افراخته موکب عمزاده را استقبال نمود و آن دو پادشاه بی آنکه حقیقت حال یکدیگر را معلوم داشته باشند بکنار آب ارس رسیده هریک از معبری عبور کردند و مقداری مسافت طی فرموده کیفیت واقعه را دانستند لاجرم بار دیگر عنان عزیمت بطرف کنار آب انعطاف دادند. بعد از وقوع تقارب فریقین و پیش از اشتعال نایره ٔ جنگ وشین امراء عراق و آذربایجان طریقت بیوفائی مسلوک داشته ناگاه بگرد سراپرده ٔ رستم بیک محیط شدند و او را دستگیر کرده نزد احمدپادشاه بردند. احمد پادشاه بنا بر آنکه انهدام قصر زندگانی رستم بیک را مستلزم استقامت مبانی دولت خود می پنداشت هم در کنار آب ارس او را بزه کمان از میان برداشت این صورت در سنه ٔ 902 هَ . ق . روی نمود مدت سلطنت رستم بیک شش سال بود. و رجوع بمرآت البلدان ج 1 ص 402 شود.
ذکر جلوس احمدپادشاه بر سریر سلطنت آذربایجان و بیان کشته شدن او بنابر مخالفت ابیه سلطان : چون بی شایبه ٔ کلفتی و غایله ٔ مشقتی عروس مملکت آذربایجان در نظر احمدپادشاه نقاب از چهره بگشاد در کمال حشمت و اقبال رایت جاه و جلال ارتفاع داده روی توجه بجانب تبریز نهاد بعد از وصول بدان بلده ٔ فاخره اورنگ خلافت و جهانبانی را بوجود خودمزین ساخت و رعایا و مزارعان را بتمهید قواعد معدلت نوید داده رایت شریعت پروری برافراخت و فرمان فرمود که زیاده بر آنچه بحسب شرع متوجه ارباب دهقنت باشد وزرا و دیوانیان یکدینار و یکمن بار بر هیچ آفریده حواله ندارند و تمامی طوایف انسانی را از تکالیف دیوانی معاف دانسته با خراجات و شلتاقات کسی را نیازارند اما رقم ابطال بر مقرریات ارباب سیورغال کشید و نشان معافی هیچکس از ارباب عمایم را بامضا نرسانید و این معنی بر وی مبارک نیامد زیرا که هم در اوایل اوقات سلطنتش لمچه سلطان و قاسم پرناک لوای مخالفت و محاربت برافراخته او را هلاک گردانیدند مفصل این مجمل آنکه چون احمدپادشاه افسر شهریاری بر سر نهاد حسین علیخان که بمزید قوت و شوکت از سایر امرا و ارکان دولت ممتاز و مستثنی بود بنا بر کینه ٔ دیرینه که از مظفر پرناک در سینه داشت او را در مؤاخذه کشید بلکه عرق حیاتش را بتیغ تیز منقطع گردانید و این خبر بقاسم پرناک که برادر مظفر بود و در شیراز حکومت میکرد رسیده خاطر بر آن قرار داد که بهنگام فرصت رایت مخالفت مرتفعگرداند. درین اثنا احمدپادشاه نشان ایالت ولایت کرمان بنام ابیه سلطان رقم زد و ابیه سلطان از آذربایجان بصوب کرمان روان شده بعد از قطع چند منزل رسل و رسایل نزد قاسم پرناک فرستاد و او را بر طلب خون برادر تحریص نموده بین الجانبین قواعد عهد و پیمان تأکید یافت . آنگاه قاسم پرناک با سپاه بی باک به ابیه سلطان پیوست و احمدپادشاه کیفیت این حادثه را شنیده با لشکر آذربایجان عنان بدفع ایشان منعطف گردانیده در کبیزالنک اصفهان تلاقی فریقین اتفاق افتاد و غبار معرکه ٔ جنگ در هیجان آمده زمانه ٔ فتنه انگیز ابواب ستیز خونریز برگشاد کبیزالنک از خون کشتگان رنگ لاله ٔ نعمانی گرفت و فضای میدان نام و ننگ از کثرت جیفه ٔ از پای افتادگان با کوه الوند مساوات پذیرفت بنابر اقتضای قضا نسیم نصرت و برتری بر پرچم علم ابیه سلطان و قاسم پرناک وزید، احمدپادشاه که شش ماه سلطنت نموده بود در اثناء کر و فر بقتل رسید و ابیه سلطان چون همچنین مهمی از پیش برد روی توجه بقشلاق قم آورد و سکه و خطبه بنام سلطان مراد ولد یعقوب میرزا که بعد از قتل برادرخود میرزا بایسنقر در پناه شیروانشاه اوقات میگذرانید مزین ساخته قاصدی جهت طلب او بشروان فرستاد و در قم بارگاهی بتکلف در موضعی مناسب نصب کرده مسندی در پیش بارگاه نهاد و دستاری بر زیر مسند وضع نموده هر صباح بدستوری که امرا سلاطین را ملازمت نمایند بدانجا میرفت و بسرانجام مهام پرداخته شیلان میکشید و حال براین منوال جاری بود تا وقتی که سلطان مراد به وی لحق گردید.
ترجمه مقاله