ترجمه مقاله

احمدپاشا

لغت‌نامه دهخدا

احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (هزارپاره ) او در دوره ٔ سلطان ابراهیم منصب صدارت یافت . وی فرزند مردی سپاهی از مردم استانبول است و مولد او بمحله ٔ طاوشان طاشی بود. احمد کاتبی خوش خط و سریع القلم بود. ابتدا دفترداری عمر افندی داشت و سپس تذکره چی صدراعظم قره مصطفی پاشا شد و بعد از آن امین دفتر موقوفات گردید و در 1056 هَ . ق . با رتبه ٔ وزارت دفترداری داشت و در 1057 هَ . ق . قائم مقام رکاب همایون شد. او نهایت جاه طلب بود و در همان سال بشرف مصاهرت سلطان نائل و به درجه ٔ صدارت عظمی ارتقاء یافت لیکن برای هرج و مرجی که در امور دولتی پیدا آمد و مناصب را با پول خرید و فروش میکردند، ینگی چریان و اسافل ناس بشوریدند و بسلطنت سلطان ابراهیم خاتمه دادند و وقتی که صوفی محمدپاشا بصدارت معین شد احمدپاشا هزارپاره پنهان شد و او را بیافتند و بکشتند و او مردی فربه بود جثه ٔ او پاره پاره کردند و چون فریاد میکردند که گوشت او برای وجع مفاصل مفید است گوشت های او را قطعه قطعه بفروختند و ازین رو وی پس از مرگ بلقب هزارپاره مشهور شد. مدت صدارت او یازده ماه بود. (قاموس الاعلام ).
ترجمه مقاله