ترجمه مقاله

احمد

لغت‌نامه دهخدا

احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بشربن سعد المرثدی ابوالعباس . خطیب ذکر او آورده و گوید: کنیت او ابوعلی است و وفات وی بصفر سال 286 هَ . ق . بوده است و ابن بنت الفریابی گفته است که وفات او به 284 هَ . ق . است و از علی بن الجعد و هیثم بن خارجه سماع دارد و از وی ابوبکر شافعی و جز او روایت کنند و عبدالرحمان بن یوسف ثنای او گوید و ابن المنادی گوید او یکی از ثقات است و محمدبن اسحاق الندیم گوید کنیت او ابوالعباس الکبیر است و او همان کس است که ابن رومی در امر سمک با وی بمداعبه مکاتبه دارد. و مرثدی متولی مکاتبات خاص موفق بود و او راست ازکتب : کتاب الانواء و این کتاب در غایت حسن است . کتاب رسائل او. کتاب اشعار قریش . و یاقوت گوید ابوبکر صولی در کتاب الاوراق تکیه اش بر همین کتاب بوده و از آن انتحال کرده است و من در اخبار صولی متذکر این معنی شده ام . رجوع به معجم الادباء، چ مارگلیوث ص 57 شود.
ترجمه مقاله