ترجمه مقاله

احورار

لغت‌نامه دهخدا

احورار. [ اِ وِ ] (ع مص ) سخت سپید گردیدن . سپید شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || احور گردیدن . سیاه چشم شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
- احورار عین ؛ حوراء گردیدن چشم . سخت سفید و سخت سیاه شدن سپیدی و سیاهی چشم . سیاهه ٔ چشم سخت سیاه و سپیده ٔ آن سخت سپید شدن . (زوزنی ).
ترجمه مقاله