احکاللغتنامه دهخدااحکال . [ اِ ] (ع مص ) احکال خبر برکسی ؛ دشوار شدن آن بر وی . (منتهی الارب ). مشکل شدن . || احکال شرّ بر...؛ برانگیختن بدی بر...