ترجمه مقاله

اخثاءالبقر

لغت‌نامه دهخدا

اخثاءالبقر. [ اَ ئُل ْ ب َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) پاچک دشتی . (لغات الطب از مؤیدالفضلا). در تحفه ٔحکیم مؤمن آمده : ب خاء معجمه سرگین گاو است ، در آخر اول گرم و در دوم خشک و محلل و جاذب و آشامیدن دو مثقال تا سه مثقال و نیم از سوخته ٔ او جهت استسقا و رفع سموم بسیار آزموده و ضماد تازه ٔ او که سرد نشده باشد جهت ورم جراحات عارضه از کارد و امثال آن و قطعسیلان خون و نُتُوّ رحم و اندمال جراحت و درد مفاصل و عرق النساء و رفع الم گزیدن هوام و وثی و با آرد جوجهت استسقا و با زعفران جهت گشودن خراج و با باقلی جهت ورم پستان و با آب اسقیل جهت قوبا و سعفه و دأالثعلب مجرّب و با سرکه جهت خنازیر و اورام صلبه و ثُؤْلول و گزیدن زنبور و ورم و درد زانو و تکرار ضمادپخته ٔ او در روغن زیتون و گذاشتن بر بدن تا خشک شودجهت بیرون آوردن خار و پیکان و امثال آن از بدن و بزیر ناف زنان جهت اخراج جنین مرده و هر گاه مدّتی بگذارند باعث کشتن جنین زنده و بر پشت زهار و تهی گاه جهت رفع قولنج ورمی و ریحی سریعالاثر است و بر مقعد جهت درد و ورم آن و طلایه ٔ سوخته ٔ او با سرکه بر پیشانی جهت قطع رعاف و نفوخ او در بینی بدستور جهت رعاف . وبا روغن زیتون جهت نقرس و بخور او جهت عسر ولادت و گریزانیدن پشه و قطور سائیده او با روغن بادام تلخ و شراب جهت الم و ضربان گوش بسیار مفید است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 40 شود.
ترجمه مقاله