ترجمه مقاله

اخراط

لغت‌نامه دهخدا

اخراط. [ اِ ] (ع مص ) اخراط خریطه ؛ خریطه را بدوال بستن . خریطه دوختن . دوال خریطه درهم افکندن . (تاج المصادر). || اِخراطِ شاة؛ خَرط گوسفند. چشم زخم رسیدن به پستان گوسفند. || منجمد و یا زردآب بیرون آمدن شیر بجهت نشستن گوسفند بر زمین نمناک .
ترجمه مقاله