ترجمه مقاله

اخراف

لغت‌نامه دهخدا

اخراف . [ اِ] (ع مص ) خرف و فرتوت گردانیدن . || بهنگام چیدن میوه رسیدن . || اجازت دادن چیدن میوه . || بره زادن گوسفند در خریف . در خریف زادن گوسفند و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). در پائیز زائیدن . || بچه زادن ناقه در همان وقت که آبستن شده بود. || در خریف درآمدن . در خریف شدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پائیز رفتن . || بسیار دراز شدن (گیاه ). || اجازت .
ترجمه مقاله