ترجمه مقاله

اخساس

لغت‌نامه دهخدا

اخساس . [ اِ ] (ع مص ) فرومایگی کردن . (منتهی الارب ). کاری دون کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کار زبون کردن . || خوار و زبون گردانیدن . ناکس و زبون گردانیدن . خسیس گردانیدن . (زوزنی ). || خسیس و فرومایه یافتن کسی را. (منتهی الارب ). خوار و زبون یافتن . ناکس و زبون یافتن . || کم کردن (بهره ٔکسی ): اَخَس َّ اﷲ حظّه ؛ کم کناد خدای بهره ٔ او را!
ترجمه مقاله