ترجمه مقاله

اخشید

لغت‌نامه دهخدا

اخشید. [ اِ ] (اِ) (بلغت فرغانه ) پادشاه پادشاهان . سلطان السلاطین . شاهنشاه . سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: اخشید بمعنی ملک الملوک است . (تاج العروس ). یافعی گوید: بکسرالهمزة وبالخاء والشین والذال المعجمات والیاء المثناة تحت بعدالشین و معناه ... ملک الملوک . || نام عام امراء سغد. || نام عام امراء فرغانه . (آثارالباقیه ). چون شار غرچه و شیر بامیان و شاه و ملک و جز آن . و رجوع به آل اخشید و اخشید محمد... شود.
ترجمه مقاله