ترجمه مقاله

اخص

لغت‌نامه دهخدا

اخص . [ اَ خ َص ص ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خص و خصوص . خاص تر. (غیاث ). مخصوص تر. ویژه تر. گزیده تر. || کلی که نسبت به کلی دیگری دارای مصادیق کمتری باشد. امری که مندرج در تحت یک کلی باشد. مقابل اعم ّ.
- اخص ّالخواص ؛ خاص ترین خاصان : محقق کردند و متفق شدند که حسن مازندرانی که اخص ّالخواص علاءالدین بود... (جهانگشای جوینی ).
- بالاخص ؛ بویژه . مخصوصاً.
ترجمه مقاله