ترجمه مقاله

اخفاق

لغت‌نامه دهخدا

اخفاق . [ اِ ] (ع مص ) بی مراد بازگشتن جوینده . (منتهی الارب ). بی نیل مراد بازگشتن . دست از پا درازتر آمدن . || غزا کردن مرد و غنیمت نیافتن . تهی دست ماندن غازی از غنیمت و صیاد از صید و خداوند حاجت از مراد. (تاج المصادر بیهقی ). || بال زدن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). بال زدن مرغ در پریدن . (منتهی الارب ). || روی در شیب نهادن ستاره . (تاج المصادربیهقی ). روی آوردن ستاره ها بفروشدن . (منتهی الارب ). || سر جنبانیدن از خواب . غنودن . پینکی رفتن . || بر زمین زدن کسی را. (منتهی الارب ). || درخشیدن . لمعان دادن مرد جامه ٔ خود را:اخفق الرجل بثوبه ؛ ای المع به ؛ درخشید مرد بجامه .
ترجمه مقاله