ترجمه مقاله

اخلاد

لغت‌نامه دهخدا

اخلاد. [ اِ ] (ع مص ) مقیم گردیدن در جائی . اقامت کردن بجائی . (تاج المصادر بیهقی ). || لازم گرفتن کسی را. || میل کردن بسوی ... میل کردن به . چسبیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || جاویدانه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جاودانه کردن . (زوزنی ): اخلده اﷲ؛ همیشه داراد او را خدای . || دیر پیر شدن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). || فرونشاندن آتش . (آنندراج ).
ترجمه مقاله