ترجمه مقاله

اخلکندو

لغت‌نامه دهخدا

اخلکندو. [ اَ ل َ ک َ ] (اِ) چیزی باشد از مس یا چوب ساخته ، سر گرد و دسته ٔ کوچک داشته باشد و سنگ ریزه ٔ بسیاردر اندرون او تعبیه کرده ، چون او را بجنبانند آوازی دهد و بدست طفلان دهند تا بدان مشغول شوند. (اوبهی ).بازیچه ای باشد اطفال را و آن چنانست که چیزی بسازندمدور و میان خالی از مس یا چوب بمقدار لیموئی یا بزرگتر و در درون آن سنگریزه ریزند و دسته ای بر آن نصب سازند و بدست اطفال دهند چون آنرا بجنبانند آوازی ازآن برآید بدان مشغول گردند و اخککندو بفتح دو کاف هم بنظر آمده است . (برهان ). بازیچه ای باشد مر اطفال را و آن چنان بود که چیزی بسازند از مس یا چوب مدور بمقدار لیمو و اندک از لیمو بزرگتر که میانه اش مجوف باشد و در درونش ریگ بریزند و دسته ای بر او تعبیه کنند و بدست اطفال دهند و آنرا بجنبانند تا از آن آوازی ظاهر گردد و بدان مشغول شوند. (جهانگیری ). جغجغه .
ترجمه مقاله