ترجمه مقاله

ادبیر

لغت‌نامه دهخدا

ادبیر. [ اِ ] (از ع ، اِمص ، ص ) (بیاء مجهول و گاه برای رعایت قافیه بیای معروف نیز خوانند). (غیاث ). ممال ادبار، بمعنی منحوس ، نحوست ، بدبختی و غیره . رجوع به ادبار شود :
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستی و محنت و ادبیر هست .

انوری .


نی پدر از نصح کنعان سیر شد
نی دمی در گوش آن ادبیر شد.

مولوی .


میخورد از غیب بر سر زخم او
از شکست توبه آن ادبیرجو.

مولوی .


که منه این سر مر این سرزیر را
هین مکن سجده مر این ادبیر را.

مولوی .


ترجمه مقاله