ترجمه مقاله

ادراء

لغت‌نامه دهخدا

ادراء. [ اِ ] (ع مص ) آگاهانیدن . آگاه کردن . (زوزنی ). دریابانیدن . آموزانیدن . اعلام کردن . آگاهانیدن کسی را حیله ای یا عام است . (منتهی الارب ). || فریب دادن . فریفتن . (تاج المصادر بیهقی ): ادری الصید؛ فریب داد آنرا. (منتهی الارب ). || فروهشتن ناقه شیر را از پستان ، گاه نتاج . انزال لبن و ارخاء پستان . فرودآوردن شیر و فروگذاشتن پستان . || خاریدن سر به مدری و مِدری بمعنی شاخ باریک که زنان به وی موی سر راست کنند. (آنندراج ). شانه کردن موی را.
ترجمه مقاله