ترجمه مقاله

ادناف

لغت‌نامه دهخدا

ادناف . [ اِ] (ع مص ) بیمار شدن به بیماری گران و سخت . بیمار گران شدن . || بیمار کردن به بیماری گران . بیمار گران کردن . (منتهی الارب ). || لاغر شدن .نزار شدن . (زوزنی ). || لاغر کردن . نزار کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || ادناف شمس ؛ نزدیک بغروب شدن و زرد گشتن آفتاب . نزدیک بفرورفتن شدن آفتاب . نزدیک گشتن آفتاب بفروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک شدن بمرگ از مفارقت محبوب . || ادناف امر؛ نزدیک کردن کار.
ترجمه مقاله