ترجمه مقاله

ادونیاه

لغت‌نامه دهخدا

ادونیاه . [ اَ ] (اِخ ) (یهوه خدای من است ) وی پسر چهارمین داود از حجیث بود و پس از وفات چلیاب پسر داود قصد سلطنت کرد و حال آنکه سلیمان از جانب خدابپادشاهی برگزیده شده بود، و داود هنوز در حیات بودکه ادونیاه بدستیاری یوآب و ابی یاثار و دیگران آشکارا دعوی تخت و تاج کرد و چون داود از این امر مطلع گشت فوراً برای سلیمان تاجگذاری نمود این موضوع سبب پراکندگی دوستان ادونیاه شد و خود او در قربانگاه بست نشست . سلیمان او را نصیحت کرد و مرخص فرمود. چون داود درگذشت وی ابی شک زوجه ٔ داود را خواستگاری کرد تا بدین استصواب ، خیال پیشین و دعوی تاج و نگین را پیش برد لکن سلیمان وی را بکشت . (اول پادشاهان 1 و 2) و مرگ او به سال 1014 ق . م . است . (قاموس کتاب مقدس ).
ترجمه مقاله