ترجمه مقاله

اذرع

لغت‌نامه دهخدا

اذرع . [ اَ رَ ] (ع ص ) مُقْرِف . آنکه پدرش بنده و مادرش آزاد بود یا آنکه پدرش عربی و مادرش داه آزاد یعنی مولاة باشد. || مرد فصیح . || اسپ بدنژاد. || (ن تف ) نعت تفضیلی از ذرع : قتلوهم اذرع قتل ؛ ای اسرع و افحش . || سبک تر. چالاک تر. چابک تر: خیرکن اذرعکن للمغزل ؛ ای اخفّکن یداً به . و یقال اقدرکن علیه . (حدیث ).
ترجمه مقاله