ترجمه مقاله

اذلق

لغت‌نامه دهخدا

اذلق . [ اَ ل َ ] (ع ص ) تیز چنانکه زبان وسنان . زبان تیز. (منتهی الارب ). سنان تیز. (منتهی الارب ). || (ن تف ) تیزتر: هذا اذلق من هذا؛ ای احد منه . (معجم البلدان در ماده ٔ اذلق ). ج ، ذُلق .
ترجمه مقاله