ترجمه مقاله

اربساس

لغت‌نامه دهخدا

اربساس . [ اِ ب ِ ] (ع مص )خشم کردن با هم . (از منتهی الارب ). ارباس . (از اقرب الموارد). || قدرت یافتن . (از منتهی الارب ). || سپس ماندن . درنگ کردن . (از منتهی الارب ). استئخار. (از اقرب الموارد). || سست شدن کار تا آنجا که پراکنده شوند. || رفتن در زمین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تصرف کردن در کار خویش . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله