ارتساغ
لغتنامه دهخدا
ارتساغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فراخ شدن . (منتهی الارب ). || فراخ گردانیدن .
- ارتساغ بعیال ؛ وسعت دادن به نفقه ٔ عیال : اِرتسغ علی عیالک ؛ فراخ گردان نفقه را بر عیال خود. مقابل تقتیر.
- ارتساغ بعیال ؛ وسعت دادن به نفقه ٔ عیال : اِرتسغ علی عیالک ؛ فراخ گردان نفقه را بر عیال خود. مقابل تقتیر.