ترجمه مقاله

ارجاع

لغت‌نامه دهخدا

ارجاع . [ اِ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ): ارجعه اﷲ. || چیزی را بسوی چیزی متوجه گردانیدن . (غیاث اللغات ). || رجوع کردن امری . احاله . || نفع بخشیدن . (منتهی الارب ): ارجع اﷲ بیعته ؛ نفع بخشد خدای عقد بیع او را. || خریده را بازگردانیدن . (منتهی الارب ). پس دادن . || دست سپسایگی دراز کردن بگرفتن چیزی . (منتهی الارب ). || ارجاع ابل ؛ فربه شدن شتر بعد لاغری . فربه شدن اشتر پس از نزاری . (تاج المصادر بیهقی ). || در مصیبت «انا للّه و انا الیه راجعون » گفتن . || غائط کردن . (منتهی الارب ). حدث کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || ارجع الشیخ ؛ دور بیمار شد پیر و تا یک ماه جسم و طاقت او بحال خود نیامد. (منتهی الارب ). || ارجاع نظر؛ اعاده ٔ آن . بار دوم دیدن . بازدید. || ارجاع کردن (کاری را)؛ محول کردن آن . || متولی کردن .
ترجمه مقاله