ترجمه مقاله

ارجاف

لغت‌نامه دهخدا

ارجاف . [ اِ ] (ع مص ) خبرهای دروغ افکندن . (تاج المصادر بیهقی ).. خبرهای نادرست گفتن . هو انداختن . سخنان دروغ گفتن . خوض کردن در خبرهای فتنه و مانند آن . (منتهی الارب ). خبر بد گفتن : پشت بغزنی و هندوستان کردن ناصوابست وز دگر سو به ارجاف خبر افتاد که علی تکین گذشته شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 453). || بلرزه درآمدن ، چنانکه زمین . || ارجاف ناقه ؛ آمدن او مانده و سست و فروهشته گوش که می جنبید. || بکاری درشدن . در چیزی شروع کردن . درآمدن در کاری و خوض کردن در آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله