ترجمه مقاله

ارجان

لغت‌نامه دهخدا

ارجان . [ اَ ] (معرب ، اِ) بلغت اهل مغرب چلغوزه باشد و بعضی گویند نوعی از بادام کوهی است و این اصح است . (برهان قاطع). بلغت اهل مغرب چلغوزه باشد. از بعض استادان بگوش خورده که بادام کوهی است . (مؤید الفضلاء). لوزالبربر. (اختیارات بدیعی ). لوزالسودان . لوزالارجان . لوزالهرجان . ارقان . بادام بربر. بادام بربری . هرجان . ارجن . ارژن . بادام تَهله . بُخرک . بخورک .
ترجمه مقاله