ترجمه مقاله

اردشیر سوم

لغت‌نامه دهخدا

اردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (ساسانی ). پس از مرگ شیرویه (کواذ دوم ) پسر او را که طفلی خردسال بود بنام اردشیر سوم بر تخت نشاندند و خوانسالاریا رئیس کل ماه آذر گشنسپ بقیمومت او برقرار شد و در واقع مقام نیابت سلطنت یافت . فرخان شهروراز سردار معروف خسروپرویز نمیخواست که زیر بار اطاعت یکی از همگنان خود برود با قیصر هرقل یار شد و سپاه خود را بجانب تیسفون راند. در این شهر دو تن از بزرگان یکی نیوخسرو رئیس نگاهبانان سلطنتی دیگر نامدار گشنسپ سپاهبذ نیمروز با او یار شدند پس شهروراز سپاه خود را وارد تیسفون کرد، پادشاه خردسال را که بیش از یکسال ونیم سلطنت نرانده بود هلاک کرد و هر چند از تخمه ٔ شاهی نبود، به تقلید وهرام چوبین و ویستهم به پادشاهی نشست . (ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 520، 521). مؤلف برهان آرد: اردشیر نام پسر شیرویه بن پرویز است و در مفاتیح آمده : اردشیر ملقب بکوچک یعنی صغیر پسر قباد پسر پرویز پسر هرمز پسر نوشیروان ساسانی - انتهی . اردشیربن شیرویه ، سالی و شش ماه پادشاهی کرد پس یکی خروج کرد نام او شهربراز و ملک بگرفت اما بقائی نکرده . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 24) هفده ساله بود چون پدرش گذشته شد اما چون از اهل بیت ملک دیگری نبود او را بنشاندند بطیسبون ، و اتابک او یکی بود نام او مهاذرجشنس و اگرچه او طفل نبوداین اتابک نظام کار نگاه میداشت اما او را سهوی افتاد که کس سوی شهربراز نفرستاد و با او مشورت نکرد و او را خشم آمد و لشکر جمع کرد و بطیسبون آمد، که اردشیر را آنجا می پروریدند و بحیلت شهر بگرفت و اردشیر را بکشت و خود بپادشاهی بنشست و مدت ملک اردشیر یکسال و شش ماه بود. (فارسنامه ص 108، 109). پادشاهی اردشیر شیروی یکسال و ششماه ، بروایتی سالی و چهار ماه گویند. پیروز خسرو در مستی دمش بگرفت و بکشت . (مجمل التواریخ و القصص ص 82). اردشیر پسر شیروی بود و کودک ، پیراهن آسمان گون داشت و تاج سرخ ، بر پای ایستاده نیزه بدست راست و بدیگر دست شمشیر چفسیده (مجمل التواریخ و القصص ص 37). و رجوع بهمان کتاب ص 87، 97، 136، 419 و 464 و تاریخ سیستان ص 200 و 204 شود. بیست وپنجمین پادشاه ساسانی اردشیر (اَرْت َخْشْثْرَ) سوم است . بعد از قباد پسر او اردشیر که طفل هفت ساله بودشاه شد شهربراز، که در زمان قباد اطاعت اوامر او رانمیکرد (چنانکه آسیای صغیر و شامات و مصر را برومیان مسترد نداشته بود) در این موقع بخیال تصرف تخت سلطنت افتاد و برای اینکه هرقل را با خود همراه کند نه فقط قبول کرد که ممالک مزبوره را برومیان مسترد داردبلکه متعهد شد که مبلغی هم بپردازد و در نتیجه هرقل با او متحد شد و برای تحکیم این اتحاد وصلتهائی با او کرد بعد از آن شهربراز تخت را تصرف کرد ولی بیش از دو ماه نتوانست آنرا نگاهدارد توضیح آنکه خسرو پسرهرمز چهارم در خراسان بر او خروج کرد و در اثر آن سربازان بهرام بر او شوریدند و طولی نکشید که او بدست آنان کشته شد در مدت این دو ماه دو واقعه ٔ مهم روی داد: آسیای صغیر و مصر و شامات تخلیه و برومیان مسترد شده و خزرها بر ارمنستان استیلا یافتند و سپاهیان ایران از عهده ٔ آن برنیامدند. سلطنت اردشیر در سال 529 ق .م . بود. (ایران باستان ص 353، 354، 558، 559).
ترجمه مقاله