ترجمه مقاله

ارد

لغت‌نامه دهخدا

ارد. [ اِ ] (اِخ ) نام فرشته ایست که موکل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن وپوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن . (برهان قاطع) (جهانگیری ). روزیست از این سی روز پارسیان . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). روزیست از روزهای پارسیان . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). صحیح این کلمه همان اَرْد (بفتح اول ) است لیکن در فردوسی به کسر آمده است :
سرآمد کنون قصه ٔ یزدجرد
بماه سپندارمذ روز ارد.

فردوسی .


همی رفت سوی سیاوخش کرد
بماه سپندار در روز ارد...

فردوسی .


که تاج کئی یافت از یزدگرد
بخرداد ماه اندرون روز ارد.

فردوسی .


یکی شارسان نام شاپورگرد
برآورد و پردخت از او روز ارد.

فردوسی .


چو بگذشت او شاه شد یزدگرد
بماه سپندارمذ روز ارد.

فردوسی .


صاحب مؤیدالفضلاء بمعنی نخست و نیز بیست وپنجم روز از ماه ، آورده است .
ترجمه مقاله