ترجمه مقاله

ارزنجان

لغت‌نامه دهخدا

ارزنجان . [ اَ زَ ] (اِخ ) ارزنگان . ارذنکان . (معجم البلدان ). شهریست به روم . (منتهی الأرب ). شهریست طیب و مشهور و نزه و پرنعمت و جمعیت . و آن از بلاد ارمینیه است و واقع است بین بلادالروم و خلاط نزدیک به ارزن الروم و غالب اهل آن ارمنی باشند و مسلمانان نیز در آنجا سکنی دارند و ایشان از اعیان شهر بشمار روند و شرب خمر و فسق در آنجا ظاهر و شایع است و یاقوت گوید من کسی [ ازعلماء ] را منسوب بدان نیافتم . (معجم البلدان ). این شهر در ارمنستان ترکیه در کنار قره سو است و دارای 17000 تن سکنه و محصول آن پوست و منسوجات پشمی است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 228 و عیون الانباء ج 2 ص 207 و حبط ج 2 ص 141، 158، 163، 167، 186، 187، 203، 204، 347، 386 و تاریخ مغول ص 134، 135، 146، 344 و تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 16، 42، 50، 60، 61، 63 و قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله