ترجمه مقاله

ارزنقاباد

لغت‌نامه دهخدا

ارزنقاباد. [ اَ زَ ] (اِخ ) ارزنقاباذ. یکی از قرای مرو شاهجان . (معجم البلدان ) : و امیر ارغون با ملوک و امرا و اصحاب در تاریخ ... به ارزنقابادمرو نزول کرد. (جهانگشای جوینی ). و امیر ارغون عمارت کوشک و باغ فرمود و اصحاب در ارزنقاباد هر کس باغ و سرای به اشارت او آغاز کردند. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله