ترجمه مقاله

ارسطیس

لغت‌نامه دهخدا

ارسطیس . [ اَ س ِ ] (اِخ ) ظاهراً مصحف ارشیطس و ارخوطس فیلسوف طارنطینی است . شهرزوری در نزهةالارواح آرد: ارسطیس ، علاوه بر آنکه از رجال معروف در حکمت و از مردان مشهور در علم هندسه و فلسفه است ، صاحب اموال کثیره و ضیاع و عقار بسیار بوده است . بخوشی حال و سعه ٔ عیش و رفاه کامل زندگانی میگذرانید. ناگهان زمانه ٔ جافی و روزگار غدار بر این حکیم بزرگوار روترش کرده آن همه اموال بباد فنا رفته بسختی معیشت گرفتار شده ناچار جلاء وطن اختیار کرد تا از طعنه و شماتت خودی و بیگانه مصون و محفوظ ماند و سوار کشتی گردید و بسفر دریا پرداخت . پس از چندی کشتی او طوفانی شد و حکیم خودرا بجزیره ای رسانید و با دست تهی و حالت زار بر کنار دریا مسکن کرد و برای تسکین هموم و غموم بعضی اشکال هندسی به روی زمین با دست بکشید. اهالی جزیره آن بدیدند و به حاکم جزیره خبر بردند. سلطان امر به احضار حکیم کرد. چون او را شخص دانشمندی یافت ، بر احترام وی بیفزود و مقرب خویش گردانید و مقرری جهت او تعیین فرمود و به اندک زمان فیلسوف که بی چیز و بفقر و فاقه مبتلا شده بود، صاحب اموال و اولاد فراوان گردید و با نهایت عزت و سعه ٔ معیشت میزیست . پس از چندی جماعتی که میخواستند سفری ببلاد او کنند، گفتند اگر پیغام و یا نوشته ای داری بما بسپار تا به اقرباء و کسان تورسانیم . گفت به اهالی بلد من بگوئید چیزی را کسب کنید که از دستبرد زمانه ٔ شوخ چشم همیشه مصون باشد و اگر بدریا مسافرت کردید، از غرق شدن محفوظ ماند و از دست شما هیچ گاه خارج نگردد. رجوع به کنزالحکمه ترجمه ٔدری صص 189-190 و رجوع به ارخوطس الطارنطینی شود.
ترجمه مقاله