ترجمه مقاله

ارسلان خان

لغت‌نامه دهخدا

ارسلان خان . [ اَ س َ ] (اِخ ) اول ایلکی . ابن علی مکنی به ابوالمنتصر، هفتمین از ایلک خانیّه ٔ ترکستان و او پس از شرف الدین طغان بن علی بحکومت رسید. در ترجمه ٔ تاریخ یمینی آمده : طغان خان را عمر به آخر رسید و روح او در جمله ٔ ارواح شهدا بجنةالمأوی رسید و ملک او بر برادر وی که در تقوی و مراقبت جانب الهی و اهتمام به امور دینی موافق سیرت و مطابق سریرت او بود قرار گرفت و همواره بر طاعت و نمازجماعت و تمهید اسباب عدل و رأفت و تجانب از جانب کبر و نخوت مستقیم بود و بر قضیت موافقتی که طغان خان را با سلطان [ محمود ] بود برفت و سوابق مصافات او بلواحق مؤاخات و موالات معمور گردانید و در عهد ایلک خان سلطان عقیله ای از مخدرات اولاد او از بهر امیرجلیل ابوسعید مسعود نامزد کرده بود. در این ایام سفیران به اتمام آن وصلت وساطت کردند و عقده ٔ آن مناکحت به استحکام رسانیدند و از ثقات حضرت سلطان جمعی از جهت نقل آن دُر یتیمه برفتند تا آن ودیعت بمنصه ٔ استحکام رسانیدند و جمهوری از مشاهیر علمای مشرق و ائمه ٔ منطق در خدمت مهد او به بلخ آمدند و آن امانت بسپردند و محمولاتی که داشتند از مال و مقال به ادا رسانیدند و زفاف آن کریمه تمام شد و سلطان بفرمود تا پیش از وصول ایشان در بلخ آذین بستند و شهر بیاراستند و از انواع تنجید و تزیین هیچ باقی نگذاشتند و سلطان از جهت رفع درجت و اعلای مرتبت پسر، هراة به او داد با اموال بسیار و تجمل فراوان و زینت و ساز پادشاهانه و اورا در شهور سنه ٔ ثمان و اربعمائة روان کرد و او به هراة آمد و آئین عدل پیش گرفت ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 395-396). و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 122 و آل افراسیاب و ابوالمنتصر ارسلان خان اول ابن علی شود.
ترجمه مقاله