ترجمه مقاله

ارشاق

لغت‌نامه دهخدا

ارشاق . [ اِ ] (ع مص ) تیز نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الأرب ). تیز نگه کردن . || دراز کردن آهو گردن را. (منتهی الأرب ). گردن دراز کردن آهو. || انداختن تیر و جز آن بجانبی . (منتهی الأرب ).
ترجمه مقاله