ترجمه مقاله

ارشم

لغت‌نامه دهخدا

ارشم . [ اَ ش َ ] (ع ص ، اِ) هرچه که بر وی خطها و سیاهی و نگارها باشد. (منتهی الأرب ). || آن که بوی طعام برد و حریص بر آن گردد. (منتهی الأرب ). آنک طعام بوید و حریص باشد بر وی . (تاج المصادر بیهقی ). آنکه طعامی بوید از حریصی . (مهذب الاسماء). || اندک و نکوهیده از باران . باران مذموم اندک . (منتهی الأرب ). || هر چیز اندک نکوهیده . (منتهی الأرب ). || سگ . (منتهی الأرب ). الارشم ؛ الکلب لتشممه و حرصه . (تاج العروس ). || سگ که میان منخرین سیاه دارد. مؤنث : رَشماء.
ترجمه مقاله