ترجمه مقاله

ارطاماسیا

لغت‌نامه دهخدا

ارطاماسیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) امبروسیا . ارطاناسیا. (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). بوی مادران . بویمدران . شویلا. برنجاسف . شواصرا. مسک الجن . ارطیمیا. ارطمیسا گویند وآن اطمیساست و بلنجاسف و برنجاسف گویند. (اختیارات بدیعی ). بیونانی برنجاسف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله