ترجمه مقاله

ارقاق

لغت‌نامه دهخدا

ارقاق . [ اِ ] (ع مص ) رقیق کردن .تُنُک گردانیدن . (منتهی الأرب ). تُنُک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مقابل تغلیظ. || بنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الأرب ). رِق ّ کردن . بنده گردانیدن . به بندگی گرفتن . || نیکو کردن سخن را. (منتخب اللغات ). || بدحال گشتن . بدحال گردیدن . (منتهی الأرب ). || ارقاق عنب ؛ به آخر رسیدن پختگی انگور سپید. (منتهی الأرب ).
ترجمه مقاله