ترجمه مقاله

ارقم

لغت‌نامه دهخدا

ارقم . [ اَ ق َ ] (اِخ ) (سناءالدّین ... فارسی ) (امیر) برادر اتابک دکله که ممالک فارس در تحت تصرف و فرمان او بود و از حدّ مکران تا ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیات است از آن جمله :
روی تو بطعنه بر قمر می خندد
لعلت بکرشمه بر گهر می خندد
از شیرینی که هست گوئی لب تو
پیوسته چو پسته بر شکر میخندد.

(لباب الالباب ج 1 ص 59).


ترجمه مقاله